راز پیروزی حضرت زینب علیهاالسلام در امتحانات الهی

حضرت زینب علیهاالسلام تندیس عفت و حیا و پیام آور عاشورا است. فرازهای زندگانی وی دارای آموزه های تربیتی و الگویی ناب برای بانوان است. یک سال و نیم پس از حادثه عاشورا در ۵۶ سالگی از دنیا رفت و به دیدار برادر شتافت.

نبض ما– حضرت زینب علیهاالسلام در این بین، جزء گروهی است که در تمام موارد امتحانات و ابتلائات، به خوبی و با نمره عالی به پیروزی رسیده و به بالاترین قلّه سعادت و موفقیت راه یافته و به قهرمان بزرگ کربلا لقب یافته است.

در واقع دنیا، دانشگاهی است که مردم دانشجویان آن هستند و خداوند و انبیا، معلّمان و استادان آن. گرفتاریها و سختی ها،آسانی ها و راحتی ها، مصائب و شادیها، دارایی ها و نداریها، فراوانی ها و قحطی ها، آزادیها و اسارت ها، سلامت ها و بیماریها موادامتحانی آن هستند.

امام حسین

و قطعا مردم در امتحان به چند گروه تقسیم می شوند: گروهی که در تمام موارد و مواد امتحانی با نمره عالی قبولمی شوند و برای همیشه سعادتمند و سرفراز شده اند. گروهی با نمره متوسط در این امتحان قبول شده اند و خود را ازخواری و ذلّت شکست نجات داده اند. و گروهی نیز مردود شده و برای ابد دچار ذلّت و بیچارگی گشته اند.

آنچه پیش رو دارید، تبیین مواد امتحانی با استفاده از آیات قرآن و پیروزی و موفقیت حضرت زینب علیهاالسلام در تک تکآن موارد است.

مواد امتحانی و ابتلائات

در قرآن کریم، این کتاب تعلیم و تربیت و انسان سازی، گاه مواد امتحانی به صورت کلّی و فراگیر بیان شده و گاه بهصورت مشخص و خاص، شماره شده است.

الف. موارد عام

۱- خیر و شر: «وَ نَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَهً وَ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ»؛ «و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش می کنیم و [سرانجام] بهسوی ما بازگردانده می شوید.»

بدی و خوبی مصداقهای فراوانی می تواند داشته باشد که در این آیه مشخص نشده است.

۲- حسنات و سیّئات: «وَ بَلَوْنَـهُم بِالْحَسَنَـتِ وَالسَّیِّـءَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ «و آنها را با نیکیها و بدیها آزمودیم، شایدبرگردند.»

۳-  آنچه در زمین است: «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الاْءَرْضِ زِینَهً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ «ما آنچه را روی زمین است، زینت آنقرار دادیم تا آنها را [به وسیله آنچه در زمین است] بیازماییم که کدامینشان بهتر عمل می کنند.»

ب. موارد خاص

موارد جزئی و خاص که به عنوان مواد امتحانی در قرآن نام برده شده، متعدد و فراوان است که در زیر به مهم ترینآنها اشاره می شود:

۱-پنج مورد مهم

در بین مواد امتحانی، پنج مورد است که هم ابتلا و امتحان مردم نسبت به آنها عمومی و فراگیر است و هم پیروزی وموفقیت در آنها دشوار و طاقت فرسا است.

قرآن کریم این گونه با تأکید از آن پنج مورد نام می برد، آنجا که می فرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْ ءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَالاْءَمْوَ لِ وَ الاْءَنفُسِ وَ الثَّمَرَ تِ وَبَشِّرِ الصَّـبِرِینَ * الَّذِینَ إِذَآ أَصَـبَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُوآاْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَ جِعُونَ * أُوْلَـآلـءِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَ تٌ مِّن رَّبِّهِمْوَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَـآلـءِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ «قطعا همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی و جانی و کمبود میوه ها آزمایشمی کنیم و بشارت ده به بردباران، آنهایی که هرگاه مصیبتی به آنها رسد، می گویند: ما از آنِ خدا هستیم و به سوی او بازمی گردیم. اینها همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدایت یافتگان اند.»

۲- سخنان آزاردهنده

در آیه دیگر علاوه بر دو مورد از موارد آیه پیش گفته به مورد دیگری اشاره می کند که عبارت است از سخنان طعن آمیز دشمنان که سخت آزاردهنده و زجرآور است:

«لَتُبْلَوُنَّ فِیآ أَمْوَ لِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَـبَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوآاْ أَذیً کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَ لِکَمِنْ عَزْمِ الاْءُمُورِ»؛ «به یقین [همه شما] در اموال و جانهای خود آزمایش می شوید. و از کسانی که پیش از شما به آنها کتاب[آسمانی] داده شد، و [همچنین] از مشرکان سخنان آزاردهنده فراوان خواهید شنید و اگر بردبار باشید و تقوا پیشه سازید،[شایسته تر است؛ زیرا] این از کارهای مهم [و زیربنایی] و قابل اطمینان است.»

و همچنین از جهاد و جنگ، فضل و نعمتهای الهی، تفاوت مقامها و درجه ها، منع از برخی فعالیتهای اقتصادیو… به عنوان مواد امتحانی و آزمایشهای الهی نام برده شده است.

حضرت زینب و امتحانات الهی

بدون هیچ اغراقی می توان گفت حضرت زینب علیهاالسلام ، هم با بزرگ ترین و مهم ترین موارد امتحانات و آزمایشات الهی موردابتلا و امتحان قرار گرفت و هم از اسباب و عوامل یاری کننده در موفقیت در آزمایشات، همچون صبر و تقوا برخورداربود و هم با نمره عالی در امتحانات الهی موفق و پیروز گشت و بالطبع به نتایج گرانسنگ و گرانبهای موفقیت در امتحانات الهی دست یافت و صلوات و رحمت و هدایت الهی همه با هم همچون باران بهاری بر او بارید.

اقتدار

ما طبق ترتیب آیه که پنج مورد مهم از موارد امتحانات الهی را مورد گوشزد قرار داده، رفتار و سیره حضرت زینب کبرا علیهاالسلام رامورد کنکاش و بررسی قرار می دهیم.

حضرت زینب و عوامل خوف

اوّلین موردی که در آیه ۱۵۵ سوره بقره به عنوان مواد امتحانی نامبرده شده خوف و ترس است؛ خوف و ترسی کهبسیاری از انسانها به خاطر آن همه چیز را باخته اند و گرفتار ذلّت شده اند، از جمله همین کوفیانی که در جنگ علیه حسینبن علی علیهماالسلام شرکت کردند، یکی از عوامل آن ترس از یزید مخصوصا خشونت و سختگیری ابن زیاد بود. حضرت زینب علیهاالسلام باخوفهای متعددی امتحان شد؛ ولی در همه آنها پیروز و موفق گشت.

۱- خروج از مدینه با حالت خوف

امام حسین علیه السلام در روز یکشنبه ۲۸ رجب، دو روز قبل از ماه مبارک شعبان از مدینه همراه فرزندان و برادران وبرادرزادگان و اهل و عیالش و نیز خواهرش زینب علیهاالسلام به سوی مکّه حرکت کردند. امام در حال حرکت این آیه را تلاوتمی کرد: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَآئِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّــلِمِینَ»؛ «موسی از شهر خارج شد، در حالی که ترسان بود و هرلحظه در انتظار [حادثه ای]. عرض کرد: پروردگارا! مرا از این قوم ظالم رهایی بخش.»

امام حسین علیه السلام برای رفتن به مکّه راه اصلی و عمومی را اختیار کرده بود و در پاسخ کسانی که به او می گفتند: اگر ما نیزاز راهی که ابن زبیر انتخاب کرده بود (بی راهه) می رفتیم، شاید از تعقیب دشمنان در امان بودیم، فرمود: نه! به خدا سوگنداز راهی جز این نخواهیم رفت تا مشیّت الهی به وقوع پیوندد.

و حضرت زینب علیهاالسلام بعد از امام حسین علیه السلام در بالاترین سطح، این خوف را احساس می کرد. با این حال، هرگز بر خود نلرزید؛بلکه با راضی کردن شوهرش عبد اللّه بن جعفر، ثابت قدم همراه پسرانش به سوی مکّه و از آنجا به سمت کربلا حرکتنمود.

۲- خروج از مکّه در جوّ رعب و وحشت

کاروان حسینی، زمانی روانه مکّه شد که یزید، لشکری به فرماندهی عمرو بن سعید بن عاص به مکّه گسیل داشته، اورا امیر الحاج قرار داد و به او تأکید کرد که هرجا حسین را بیابد، بی درنگ او را به شهادت برساند. از طرف دیگر، امام علیه السلام نیز مطّلع شده بود که سی نفر از مزدوران یزید جهت ترور ایشان به مکّه اعزام شده اند.

کربلا

روزی که کاروان حضرت وارد مکّه شد، این آیه را تلاوت کرد: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَآءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَی رَبِّیآ أَن یَهْدِیَنِی سَوَآءَالسَّبِیلِ»؛ «و هنگامی که متوجه جانب مدین شد، گفت: امیدوارم پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند.»

این آیه از زبان حضرت موسی علیه السلام است که هنوز حالت خوف را دارد. حضرت امام حسین علیه السلام با خواندن این آیهفهماند که در مکّه دچار خوف بوده است؛ لذا حضرت پس از چهار ماه و پنج روز اقامت و انجام عمره مفرده به سویکربلا حرکت نمود؛ امّا خوف بیشتری این قافله را یاری می کرد.

هنگامی که کاروان از مکّه خارج شد، عمرو بن سعید بن العاص فرمان داد تا او را تعقیب و دستگیر نمایند. مأمورانحکومتی پس از ساعتها هنگامی که از دست یافتن به امام ناامید شدند، به مکّه بازگشتند.»

عقبه بن سمعان می گوید: «چون امام حسین علیه السلام از مکّه خارج گردید، عمرو بن سعید، جماعتی را به فرماندهیبرادرش یحیی بن سعید فرستاد تا امام علیه السلام را از رفتن به عراق باز دارد. آن گروه با یاران امام درگیر شده، با تازیانه بر آنهاحمله ور شدند و امام و یارانش در برابر آنها شجاعانه مقاومت کرده، به طرف کوفه ادامه مسیر دادند.»

به یقین زنان در این صحنه ها در معرض خوف بیشتری قرار داشتند؛ امّا هرگز از آنها و از جمله حضرت زینب علیهاالسلام چیزیشنیده نشد که نشان دهد این خوف در آنها اثر منفی گذاشته است.

۳- عوامل وحشت طی بیست منزل

هنگامی که عبید اللّه بن زیاد از عزیمت کاروان امام حسین علیه السلام به جانب کوفه آگاه شد، شخصی به نام حصین بناسامه تمیمی را که مسئولیت افراد سپاه را به عهده داشت، فرستاد و او در «قادسیّه» فرود آمد و لشکر را از قادسیّه تا«خفان» و از «قطقطانه» تا «لملع» مستقر نمود. سپس فرمان داد مابین «واقصه» تا راه شام و از آنجا تا راه بصره محاصرهنمودند و به کسی اجازه ورود و یا خروج از این محدوده را نمی دادند. و هنگامی که امام حسین علیه السلام در اثنای راه با اعرابملاقات نمود، از آنها در باره محاصره پرسش کرد. آنها گفتند: به خدا سوگند! ما نمی توانیم این حلقه محاصره را بشکنیم وقدرت این کار را نداریم؛ با این حال، حضرت به راه خود ادامه داد.

سفیان بن عیینه از علی بن یزید و او از علی بن الحسین علیهماالسلام نقل می کند که آن حضرت فرمود: «پس از خروج از مکّهدر هیچ منزلی فرود نیامدیم و از آنجا کوچ نکردیم، مگر اینکه پدرم ماجرای یحیی بن زکریا و کشته شدن او را یادآورمی شد و روزی فرمود: از پستیهای دنیا نزد خدا این است که سر یحیی بن زکریا را به رسم هدیه نزد بدکاره ای از بنیاسرائیل بردند.»

معلوم می شود خوف در تمام منازل بیست گانه از ابطح تا نینوا بر قافله و خصوصا حضرت زینب علیهاالسلام و بانوان حاکمبوده است؛ امّا هرگز این خوفها باعث نشد که دست از اهداف خود بردارند و یا عقب نشینی نمایند.

۴- لشکر حرّ

خوف دیگری که اهل بیت خصوصا بانوان با آن امتحان شدند، آمدن حرّ با هزار نفر در منزل «شراف» در محل«ذوحَسم» بود. آنها مأمور بودند کاروان را به سوی کوفه و نزد ابن زیاد ببرند؛ امّا امام حسین علیه السلام با تدابیری که اندیشید،حرّ را متقاعد کرد که با حرکت حضرت به سوی کربلا موافقت نماید.

۵- ورود به کربلا

یکی از لحظه هایی که اهل بیت علیهم السلام خصوصا حضرت زینب علیهاالسلام احساس خوف و دلهرگی کرد، لحظه ورود به کربلابود که در روز پنج شنبه، دوم محرّم سال شصت بوده است. آن بانو به برادرش امام حسین علیه السلام گفت: ای برادر! احساسعجیبی در این وادی دارم و اندوه هولناکی بر دل من سایه افکنده است. حضرت خواهرش را تسلّی داد.

۶- ترس و دلهره در شب عاشورا

کربلا را وحشت و غربت گرفته امشب از دشمن، حسین مهلت گرفته

دلهره و خوف حضرت زینب در شب عاشورا تشدید شده بود. خصوصا در آن لحظه که امام حسین علیه السلام این اشعار را می خواند:

یَا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍکَمْ لَکَ بِالاِْشْرَاقِ وَالاَْصِیلٍ

«ای روزگار! اف بر تو باد که دوست بدی هستی، چه بسیار صبح و شام که صاحب و طالب حق کشته گشته.»

حضرت زینب علیهاالسلام وقتی این اشعار را شنید ناله اش بلند شد، نزد برادر رفت و گفت: وای از این مصیبت!… امروز مادرم فاطمهو پدرم علی و برادرم حسن در کنارم نیستند، ای جانشین گذشتگان و پناه بازماندگان. که با تسلّی امام حسین علیه السلام آرامگرفت.

۷- روز عاشورا (تا زمان شهادت امام حسین علیه السلام )

بیش ترین خوف و دلهره و سخت ترین امتحانات در این زمینه را حضرت زینب علیهاالسلام در روز عاشورا پشت سر گذاشت. البتهتمام لحظات آن روز دلهره آور و ترس زا بود، مخصوصا چند صحنه که در زیر به آنها اشاره می شود:

۱- لحظه وداع امام حسین علیه السلام که سخت دلهره آور بود، خصوصا آن لحظه که صدای حضرت بلند شد: «یَا سُکینهُ یافاطمهُ یا زینبُ یا امّ کلثومٍ عَلیْکُنَّ مِنِّی السَّلاَمُ؛ ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب، ای امّ کلثوم! سلام و بدرود من بر شما باد.»

۲- لحظه هجوم اوّل به خیمه گاه. در آن لحظه که حضرت مجروح افتاده بود، شمر و لشکریان به خیمه هجوم آوردندکه با فریاد امام حسین علیه السلام کنار رفتند.

۳- لحظه آمدن ذوالجناح و شهادت حضرت.

در زیارت ناحیه می خوانیم: «هنگامی که بانوان حرم اسب تو را بدون سوار و با زین واژگون و یال پر از خون مشاهدهکردند، از خیمه ها بیرون آمدند در حالی که… بر صورت خود سیلی می زدند و نقاب از چهره ها می افکندند و به صدایبلند شیون می کردند و به سوی قتلگاه می شتافتند. در همان حال، شمر ملعون بر سینه مبارکت نشسته بود و محاسنشریفت را در یک دست گرفته و با دست دیگر با خنجر سر از بدنت جدا می کرد.»

پس از شهادت آن بزرگوار، بر تمام هستی وحشت و ترس حاکم شد، تا آنجا که زمین به سختی لرزید و شرق و غربتاریک شد و مردم را زلزله و برق فرو گرفت و آسمان خون بارید و هاتفی از آسمان ندا کرد که: به خدا سوگند! امام، فرزندامام و برادر امام و پدر امامان، حسین بن علی علیهماالسلام کشته شد.»

در آن هنگام، غبار شدید توأم با تاریکی و طوفان سرخی که امکان دیدن نمی گذاشت، آسمان را فرا گرفت که آن گروهگمان کردند عذاب بر آنها نازل گردیده است و ساعتها ادامه داشت.

و سیر این ترس و وحشتها پس از لحظه شهادت امام حسین علیه السلام به سوی حضرت زینب علیهاالسلام روانه شد و آن بانو در عین حالیکه گریه های سوزناکی داشت، امتحان خوف و ترس را به خوبی پشت سر گذاشت.

۸-اوج ترس و وحشت

اوج امتحان اهل بیت علیهم السلام خصوصا حضرت زینب علیهاالسلام ، با خوف و وحشت در عصر عاشورا و شام غریبان اتفاق افتادکه سخت شکننده و طاقت فرسا بود؛ ولی حضرت زینب علیهاالسلام با طلب استمداد از عنایات الهی در آن پیروز شد.

راز پیروزی حضرت زینب علیهاالسلام

قرآن کریم در ذیل آیه سوره بقره که پنج مورد از امتحانات سخت الهی در آن نام برده شده، می فرماید: «وَبَشِّرِالصَّـبِرِینَ»؛ یعنی بشارت پیروزی در امتحانات الهی مخصوص کسانی است که صبر داشته باشند.

حضرت زینب علیهاالسلام در صبر و بردباری یکه تاز میدان بود و زبانزد خاصّ و عام. در زیارت نامه آن بانو می خوانیم: «لَقَدْ عَجِبَتْ مِنْصَبْرِکِ مَلاَئِکَهُ السَّمَاءِ؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصا در ماجرای کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیماز خود نشان داد که صبر از روی او خجل گشت:

خدا در مکتب صبر علی پرداخت زینب ربرای کربلا با شیر زهرا ساخت زینب را

بسان لیله القدری که مخفی ماند قدر اوکسی غیر از حسین بن علی نشناخت زینب را

آری، تاریخ به صوت اعلا باید بگوید:

سلام بر تو ای کسی که صبر شد حقیر توندیده بعد فاطمه جهان زنی نظیر تو

در مجلس ابن زیاد، آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم حضرت زینب علیهاالسلام می پاشد و برای آزردن او می گوید:«کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللّهِ بِاَخِیکِ وَاَهْلِ بَیْتِکِ؛ کار خدا را با بردار و خانواده ات چگونه یافتی؟» او در واقع با تعریض می خواهدبگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟ حضرت زینب علیهاالسلام در پاسخ درنگ نمی کند. گویی از قبل برای این شماتتها اندیشه نموده و پاسخی آماده کرده است.حضرت زینب با آرامشی که از صبر و رضای قلبی حکایت داشت، فرمود: «مَا رَأَیْتُ اِلاَّ جَمِیلاً؛ جززیبایی چیزی ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت می ماند و از این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابلمصیبتها متعجب می شود و قدرت محاجّه را از دست می دهد.

ابن اثیر از مورّخین بزرگ اهل سنّت می گوید: «وَکَانَتْ زَیْنَبُ اِمْرَأَهً عَاقِلَهً لَبِیبَهً جَزْلَهً… وَهُوَ یَدُلُّ عَلَی عَقْلٍ وَقُوَّهِ جَنَانٍ؛ زینبزنی بود عاقل و خردمند و با زکاوت… و این [یعنی کلام حضرت در مجلس یزید] بر عقل و قوّت قلب [و پایداری او[دلالت دارد.»

جلال الدین سیوطی از مفسّرین اهل سنّت می گوید: «وَکَانَتْ لبیبَهً جَذْلَهً عَاقِلَهً لَهَا قُوَّهُ جَنَانٍ؛ حضرت زینب بانویی خردمند وعاقل بود و از قوّت قلب [و مقاومت] برخوردار بود.»

و نیز علاّمه مامقانی از علمای شیعه می گوید: «وَهِیَ فِی الصَّبْرِ وَالثُّبَاتِ وَحِیدَهٌ؛ او در صبر و پایداری یکتا و بی همتا بود.»

منبع: حوزه نت

امتیاز به مطلب post

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال نظر

درصورتی‌که نیاز به مشاوره و یا طرح پرسش از پزشک را دارید، فقط در بخش «از دکتر بپرسید» مطرح کنید.

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از پزشکان نبض‌ما بپرسید