گوشه ای از زندگینامه امام حسین علیه السلام
حسین بن علی بن ابی طالب (ع)، مشهور به اباعبدالله و سیدالشهداء، امام سوم شیعیان، فرزند دوم امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) و نوه پیامبر(ص) است، که در واقعه عاشورا به شهادت رسید.
نبض ما- زندگینامه امام حسین علیه السلام و شهادت ایشان که در یکی از دورههای حساس و پر تنش سده نخست بود، از سویی نام آن بزرگوار را با مفهوم مقاومت و شهادت پیوند زد؛ و از سویی دیگر، آغازگر طیف وسیعی از قیامهای فکری و عملی پسین بود.
واقعه شهادت امام حسین علیه السلام در روز عاشورا یکی از شورانگیزترین حماسه های اسلامی که به آزادگی عینیت بخشید. مفهومی که بازتاب آن بر لایهها و سطوح مختلفی از اندیشه جوامع شیعی، در قالب گونههای متفاوتی از بروز هنری در ادبیات، نگارهها و یادمانهای گوناگون در طی قرون جاری بوده است.
ولادت
چون خبر ولادت آن بزرگوار به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) رسید، امر فرمود تا فرزندش را به نزد او بیاورند. اسما او را در پارچه ای سپید پیچید و خدمت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.
در یکی از روزهای اول یا هفتم ولادت ایشان، امین وحی الهی، جبرئیل، فرود آمد و عرض کرد: سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) که به عربی (حسین) خوانده می شود نام بگذار. چون علی (علیه السلام) برای تو همچون هارون است برای موسی به جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی. و به این ترتیب نام پرعظمت حسین از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س) انتخاب شد.
دوران کودکی
حسین بن علی (ع) در دوره کودکی از محبت و علاقه فراوان پیامبر برخوردار بود. در گزارش های شیعه و اهل سنت آمده است که: پیامبر درباره او فرمودند: «حُسَیْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْه. أَحَبَّ الله مَنْ أَحَبَّ حُسَیْنا» یعنی حسین از من است و من از حسین هستم. خدا هر که حسین را دوست بدارد، دوست دارد.
اودر کنار دیگر اصحاب کساء در ماجرای مباهله حضور داشت و در قرآن از او به نام فرزند رسول خدا نام برده شده است. شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپری شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت، مدت سی سال با پدر زیست.
۲۵ سال از عمر امام حسین علیه السلام در دوران خلفای سه گانه سپری شد. او در ابتدای خلافتِ خلیفه اول ۷ ساله، در آغاز خلافت خلیفه دوم ۹ ساله و در شروع خلافت خلیفه سوم ۱۹ ساله بود. از جزئیات زندگی امام سوم شیعیان در این دوران خبر چندانی در دست نیست که شاید علت آن انزوای سیاسی امام علی(ع) و فرزندانش باشد.
بنابر برخی گزارشها، در دوره خلافت ابوبکر، حسین بن علی به همراه پدر، مادر و برادرش امام حسن شبانه برای باز پس گرفتن حق خلافت امام علی، به درِ خانه اهل «بدر» میرفتند.
به خلافت رسیدن امام علی (ع) که با خطبهای پراهمیت توسط امام حسین علیه السلام نیز همراه بود، در دوره جوانی وی روی نمود. امام حسین (ع) در یکی از بزرگترین جنگهای دوره خلافت امام علی علیه السلام، صفین، حضور داشت و در آغاز همان جنگ بود که خطبه تأثیر گذاری را نیز بیان داشت و در آن یاران را به مقاومت و پایداری دعوت نمود.
امامت امام حسن (علیه السلام)
گزارشهای تاریخی از ادب و احترام حسین بن علی(ع) به برادرش امام حسن(ع) حکایت دارد. نقل شده است اگر در مجلسی امام حسن حضور داشت، او بخاطر رعایت احترام سخن نمیگفت.
پس از شهادت امام علی(ع) گروهی از خوارج که به جنگ با شامیان اصرار داشتند، با امام حسن بیعت نکردند و نزد حسین(ع) آمدند تا با او بیعت کنند. وی گفت: به خدا پناه میبرم که تا زمانی که حسن زنده است بیعت شما را بپذیرم. همچنین در ماجرای صلح با معاویه، او در برابر شیعیان معترض، حامی برادر بود و اقدام او را تایید کرد و نقل شده است که گفت: او (امام حسن) امام من است.
همسر و فرزندان
با بررسی زندگینامه امام حسین (ع) برای ایشان 4 همسر ذکر کرده اند:
- رَباب دختر امرؤالقیس
- شهربانو
- لیلا دختر ابومره بن عروهی ثقفی
- ام اسحاق دختر طلحه بن عبیدالله
امام از ایشان، صاحب فرزندانی شد که نشانههای عظمت را در خاندان او به نمایش گذاردند. امام سجاد (ع) که بنا به غالب روایات از مادری ایرانی به نام شهربانو زاده شد. امام سجاد علیه السلام در منابع گاه علی اوسط و گاه علی اصغر نامیده شده و همین امر سبب تشتت آرا درباره ی پسران آن حضرت گشته است؛
در دوره های متأخرتر با برخی دقت ها در تشخیص و تمییز ایشان، امام سجاد علیه السلام را علی اوسط، و علی اصغر را کودک شیرخوار شهید در کربلا دانستهاند؛ همچنین است فاطمه دختر بزرگ امام از ام اسحاق، که حضرت حسین (ع) پس از شهادت، ودایع امامت را به وی داد و نیز سپس آن را به برادرش، امام سجاد علیه السلام تحویل نمود.
دختر دیگر امام، سکینه، دختر کوچک امام از رباب بود. برخی از منابع به اختلاف بسیار از محمد، زینب و رقیه نیز نام بردهاند. واقعیت این است که تداوم شخصیت فردی و اجتماعی امام حسین (ع) در قالب تربیت فرزندان را میتوان در شهادت برخی از ایشان و نیز عملکرد دیگر فرزندان و افراد خاندان در مقطع اسارت به سمت شام ملاحظه نمود.
امام حسین در دوران معاویه
بیشتر دوران امامت ایشان با حکومت معاویه همزمان بود. او در این دوره به پیمان صلحی که برادرش با معاویه بسته بود وفادار ماند و در پاسخ به نامه برخی از شیعیان که برای پذیرش رهبری او و قیام در برابر بنیامیه اعلام آمادگی کردند، نوشت:
اکنون عقیده من چنین نیست. تا هنگامى که معاویه زنده است اقدامی نکنید و در خانههایتان پنهان شوید و از کارى که به شما بدگمان شوند بپرهیزید. اگر او مُرد و من زنده بودم، نظرم را برایتان مینویسم.
هرچند امام حسین در دوره حکومت معاویه اقدامی عملی بر ضد او انجام نداد، ولی به گفته رسول جعفریان «مناسبات امام و معاویه و گفتگوهایى که در مواقع مختلف صورت گرفته، نشان از تسلیم ناپذیرى امام از لحاظ سیاسى در برابر پذیرش مشروعیت قطعى معاویه است.»
زندگی امام حسین علیه السلام در دوران یزید
امام حسین (ع) بیعت با یزید را نپذیرفت و گرچه کسانی چون عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و عبدالرحمان بن ابی بکر از بیعت خودداری کرده بودند، اما منزلت و پایگاه هیچ یک از آنان با امام حسین (ع) محل قیاس نبود.
یزید بلافاصله پس از مرگ پدرش در رجب ۶۰ در نامهای به ولید بن عتبه، عامل وقت مدینه، مرگ معاویه را اعلام داشت و در نامه محرمانه دیگری، به او فرمان داد بر حسین (ع) و چند تن دیگر که از بیعت خودداری کرده بودند، سخت گیرد و آنها را رها نکند تا بیعت کنند.
به همین سبب، ولید امام حسین (ع) را به مقر خویش دعوت کرد و نامه حاوی خبر مرگ معاویه را بر آن خواند. سپس سخن از بیعت در میان آورد، اما امام حسین (ع) بیعت پنهانی را رد فرمود و آن را به بیعت آشکار عمومی موکول کرد. اما مروان که در آنجا بود می دانست با خروج امام دستیابی به او غیر ممکن است به ولید توصیه کرد امام را حبس نماید و از او بیعت بگیرد یا او را همان جا به قتل برساند که این امر برای ولید ممکن نشد.
حرکت به سمت مکه
فردای دیدار امام حسین علیه السلام با والی مدینه، آن حضرت شبانه، همراه شماری از اعضای خانواده و یاران خود، به مکه عزیمت فرمود. آمدن آن حضرت به مکه، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید، در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت، و این خبر تا به کوفه هم رسید.
کوفیان از امام حسین علیه السلام که در مکه بسر می برد دعوت کردند تا به سوی آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع) مسلم بن عقیل، پسر عموی خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفی را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد.
مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه ای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند، و مسلم هم نامه ای به امام حسین علیه السلام نگاشت و حرکت فوری امام (ع ) را لازم دانست.
اندک مدتی پیش از حرکت امام حسین (ع)، ابن زیاد با شتاب تمام خود را به کوفه رسانید و چون روی خود را پوشانده بود، کسانی از مردم کوچه و بازار، به پندار ورود امام حسین (ع)، مقدم او را با شور و شوق بسیار گرامی داشتند و این موضوع خود تا حدی شرایط کوفه را در آغاز کار بر ابن زیاد آشکار کرد
عبیدالله بن زیاد، با برنامه ریزی و اجرای انواع و اقسام ترفندهای آمیخته به تهدید و تطمیع و بیرحمی و شایعه افکنی، نه فقط کوفه را از دست هواداران امام حسین (ع) درآورد و مسلم را به شهادت برساند، بلکه با قطع ارتباط میان آن حضرت و یارانشان، توانست سپاهی از کوفیان را به نبرد با امام حسین (ع) گسیل دارد.
امام حسین (ع ) از همان شبی که از مدینه بیرون آمد، و در تمام مدتی که در مکه اقامت گزید، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهی به اشاره ، گاهی به اعلان می داشت که : مقصود من از حرکت، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامی یزید و صراحت، برپاداشتن امر به معروف و نهی از منکر و ایستادگی در برابر ظلم و ستمگری است و جز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدی هدفی ندارم.
اگر می خواهید بدانید چرا امام حسین (ع) با خانواده به کربلا رفت، این مقاله را مطالعه نمایید.
حرکت به سمت عراق
وقتی ابن زیاد از حرکت امام حسین علیه السلام به سمت کوفه باخبر شد، لشکری به سوی او فرستاد. در منطقهای به نام ذو حسم هزار نفر به فرماندهی حر بن یزید ریاحی راه را بر کاروان حسین(ع) بستند و آنها مجبور شدند مسیر حرکت خود را تغییر دهند.
به نقل بیشتر منابع، آنها روز دوم محرم به کربلا رسیدند. عمر بن سعد نیز فردای آن روز به همراه چهار هزار نفر از مردم کوفه وارد کربلا شد. بنابر گزارشات تاریخی چند مذاکراه بین حسین بن علی و عمر سعد، انجام شد. ولی ابن زیاد جز به بیعت حسین(ع) با یزید یا جنگ راضی نشد.
شهادت امام حسین علیه السلام
عصر روز تاسوعا سپاه عمر سعد آماده جنگ شد ولی امام حسین آن شب را برای مناجات با خدا مهلت گرفت. شب عاشورا برای یاران خود سخن گفت و بیعت از آنان برداشت و اجازه رفتن داد ولی آنان بر وفاداری و حمایت از او تاکید کردند.
صبح روز عاشورا جنگ آغاز شد و تا ظهر بسیاری از یاران حسین(ع) به شهادت رسیدند. در طی جنگ حر بن یزید، از فرماندهان سپاه کوفه، به امام حسین علیه السلام پیوست. پس از کشته شدن یاران، خویشان امام به میدان رفتند که اولین آنها، علی اکبر بودو آنان نیز یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
سپس خود حسین بن علی(ع) به میدان رفت و عصرگاه روز دهم محرم به شهادت رسید و شمر بن ذیالجوشن و به نقلی سنان بن انس سر مبارک او را جدا کرد.
سر حسین بن علی همان روز برای ابن زیاد فرستاده شد. عمر سعد در اجرای فرمان ابن زیاد دستور داد چند اسب سوار بر بدن حسین(ع) تاختند و استخوانهای او را درهمشکستند. آنگاه بر جنازه های کشتگان لشگر خود، نماز گزارد و ایشان را دفن کرد، اما پیکر امام حسین علیه السلام و اصحاب ایشان را فردای عاشورا، گروهی از قبیله بنی اسد، به خاک سپردند. عمر سعد زنان و کودکان و امام سجاد(ع) که بیمار بود، به اسیری گرفته و به کوفه و سپس شام فرستاده شدند.
سیره و فضائل
امام حسین علیه السلام پس از شهادت امام حسن(ع)، با وجود افرادی که به سن از وی بزرگتر بودند، شریفترین فرد از بنی هاشم به شمار میرفت و آنها در امور خویش با او مشورت میکردند و نظر او را بر رأی دیگران ترجیح میدادند.
دشمنان امام نیز به فضائل او معترف بودند، چنان که معاویه میگفت حسین همچون پدرش علی است و اهل غدر و حیله نیست. عمرو بن عاص نیز او را محبوبترین فرد از زمینیان نزد اهل آسمان میدانست.
او همواره احترام برادرش، امام حسن(ع)، را پاس میداشت و در برابرش سخن نمیگفت، حتی با اینکه بسیار بخشنده بود و در مدینه به جود و کرم شناخته شده بود اما در بخششهایش نیز سعی داشت به امام حسن(ع) احترام گذارد.
وی با مسکینان مینشست، دعوت آنان را میپذیرفت و با آنان غذا میخورد و آنان را نیز به خانه خود دعوت میکرد و آنچه در منزل داشت از ایشان دریغ نمیکرد.
درباره حلم امام(ع) گفتهاند که وقتی مردی شامی به او و پدرش ناسزا گفت، از او درگذشت و او را مورد لطف قرار داد. اگر سائلی از او درخواست میکرد و امام در حال نماز بود، نمازش را کوتاه میکرد و هر چه در اختیار داشت، به او میداد. او غلامان و کنیزانش را در قبال خوش رفتاریشان آزاد میکرد.
سوگواری و زیارت امام
سوگواری محرم، مجموعه آیینهایی است که شیعیان (و گاه غیرشیعیان) در ماه محرم در سوگ شهیدان کربلا انجام میدهند. سوگواری در آغاز با گریه و شعرخوانی صورت میگرفت؛ اما رفتهرفته مداحی، روضه خوانی، سینه زنی، تعزیه و جز آن به مراسم سوگواری افزوده شد.
یکی از برترین و پرفضیلتترین اعمال، زیارت امام حسین علیه السلام در کربلا است برخی از فضائلی که در روایات به آنها اشاره شده عبارتاند از:
- ثواب زیارت خداوند در عرش
- مباهات خداوند به زائران
- همجواری پیامبر، علی و فاطمه(ع)
- دعای پیامبر و امامان(ع)
- عاقبت به خیر شدن
- زیاد شدن روزی
- طولانی شدن عمر
- دفع خطرات
- آمرزش گناهان
- استجابت دعا
- دعای فرشتگان
اربعین حسینی چهلمین روز پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) است. در این روز بسیاری از شیعیان به زیارت مزار امام حسین (ع) میروند، طبق نقلهای تاریخی جابر بن عبدالله انصاری، در این روز بهعنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین علیه السلام حاضر شده است.
توصیه به زیارت اربعین باعث شده شیعیان، به ویژه ساکنان عراق، همهساله از نقاط مختلف به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً پیاده انجام میشود و یکی از پرجمعیتترین راهپیماییها در جهان است.
همچنین برخی از ایام زیارتی ویژه ایشان را نیز می توان به صورت زیر برشمرد:
- شب و روز جمعه
- روز عرفه
- نیمه رجب
- سوم و نیمه شعبان
- شبهای قدر به ویژه شب بیست و سوم
- شب عید فطر و قربان
- روز مباهله
- شب عاشورا
- روز عاشورا
- اربعین
شعرخوانی و نوحه برای امام حسین علیه السلام
از همان زمان شهادت امام حسین (ع) شعرخوانی و مرثیه خوانی برای ایشان شروع شد. شاید معروف ترین شاعری که اشعارش سال هاست ورد لب عزاداران و نوشته کتیبه ها و پرچم ها بوده است، محتشم کاشانی باشد. شعرای زیادی در فضیلت و شهادت و ایثار امام حسین (ع) در طی این هزارسال شعر سروده اند. در ادامه شعری از یکی از شعرای معاصر کشورمان، آقای حمیدرضا برقعی، برای شما خواننده گرامی می آوریم.
نوشتم اول خط بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات سجده خواهم کرد
که بندۀ تو نخواهد گذاشت هرجا سر
قسم به معنی «لا یمکن الفرار از عشق»
که پر شده است جهان از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رایت الا تن
به آسمان بنگر! ما رایت الا سر
سری که گفت من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر
همان سری که یَُحّب الجمال محوش بود
جمیل بود جمیلا بدن جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک همه بودند سروران را سر
زهیر گفت حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عبّاس «اجننی» گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم ام وهب را به پارۀ تن گفت:
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت لحظۀ آخر به پای مولا سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
سری که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
امام غرق به خون بود و زیر لب میگفت:
به پیشگاه تو آوردهام خدایا سر
میان خاک کلام خدا مقطعه شد
میان خاک الف لام میم طاها سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازۀ اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هر که هرچه دلش خواست داد، حتی سر
نبرد تن به تن آفتاب و پیکر او
ادامه داشت ادامه سه روز …اما سر –
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیۀ کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
چه قدر زخم که با یک نسیم وا میشد
نسیم آمد و بر نیزه شد شکوفا سر
عقیله غصه و درد و گلایه را به که گفت
به چوب، چوب محمل؛ نه با زبان، با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
امید است که خداوند توفیق عزاداری، خدمتگزاری و پیروی از سیره حسینی را به همه ما عنایت فرماید.
نبض ما- گردآوری