چرا حوادث تلخ زیاد شده است؟
یکی از دوستان روزنامه نگار می گفت سال های گذشته حوادث تلخ تنها نام یک ستون در روزنامه ها بود که به صورت جزیی و اتفاقی مطالبی را منتشر می کرد،اما حالا دو صفحه اصلی و کامل هر روزنامه به بخش حوادث اختصاص پیدا می کند که معمولا خواننده های زیادی هم دارد.
نبض ما– اگر شما هم مثل من در فضای مجازی جستجوی مختصری انجام دهید، متوجه می شوید که بخش زیادی از مطالب جذاب و پربازدید سایت های اینترنتی به اخبار حوادث تلخ و نزاع های بین مردمی اختصاص پیدا کرده است. در واقع به قدری حوادث تلخ و اتفاقات ناگوار به تکرار رخ می دهد که ماده خام مطالب این صفحات هر روز آماده و مهیا است.
حوادث تلخ کوچک و پرتکرار!
راستش را بخواهید حوادث تلخ سطح بالا، جرائم و کجروی های قانونی است و در واقع آن بخشی از اتفاقات ناگوار است که به علت شدت حادثه و اثرگذاری زیاد آن در پایگاه های خبری درج می شود؛ اما می خواهیم به سطوح پایین تر این “بی اخلاقی ها” هم نگاهی بیندازیم.
رخدادهایی که شاید نام حادثه نگیرند ولی ریشه در بی اخلاقی و فرهنگ ضعیف بین فردی ما دارد. باید بگویم اگر کسی تصمیم می گرفت علاوه بر خبرهای معمول حوادث تلخ این مطالب هم منتشر شود شاید می بایست چند روزنامه مستقل تاسیس می کرد و یا چند دامنه وب جهت بارگذاری آن مطالب ثبت می کرد!
در دنیای امروز کشور ما حوادث تلخ ریز و کوچک بسیاری رخ می دهند که اگر چه شدت آن ها مثل قتل و دزدی نیست ولی تکرار آن ها وضعیت بسیار بدی را برای ما رقم زده است.
همه ما در طول روز که از سمت منزل به محل کار یا مدرسه یا منزل دیگر اقوام مان در حرکت هستیم، بارها و بارها شاهد بداخلاقی های مختلفی بوده و هستیم.
این صحنه آشنای همه ماست که دو راننده ماشین تنها به خاطر تعلل یکی یا عجله کردن دیگری در سبقت گرفتن، ابتدا با رکیک ترین الفاظ از خجالت هم درآمده اند و بعد هم به تهدید قمه و چوب دستی دعوا راه انداخته اند و نهایتا با جمع شدن مردم و آرام کردن طرفین، دعوا را خاتمه داده اند.
یا مسئله صف که هنوز که هنوز است در کشور ما یک پدیده غامض محسوب می شود و به هر مرکز اداری و دولتی یا حتی تره بار و نانوایی مراجعه می کنیم، نوآوری ها و زرنگ بازی های جالبی در جهت رسیدن سریع تر به نفر اول صف می بینیم تا جایی که طرف مسئول هم دیگر از تذکر دادن خسته می شود و کار را به خود مردم واگذار می کند.
به واقع قصد ندارم از این قبیل نمونه ها را بیش از این ذکر کنم، به این جهت که همه می دانیم که تعداد آن ها زیاد و حوصله خواننده از شنیدن آن ها اندک است، چرا که خود ما عضوی از همان جمعیتی هستیم که درگیر این بداخلاقی ها شده ایم و در خوش بینانه ترین حالت به صورت انفعالی خودمان را کنار کشیده ایم و خورده شدن حق مان را به جر و بحث با طرف خاطی ترجیح داده ایم.
احکام به جای اخلاق!!
علاوه بر این ها، جای خالی اخلاق در زندگی شخصی و خانوادگی ما به شدت کم است. شاید بتوان گفت، از اولیه ترین نیازمندی های خانواده های ایرانی، پایبندی به اصول اخلاقی است که در بسیاری از آن ها به هیچ وجه دیده نمی شود. فکر می کنم لازم نیست شاهد مثال های زیادی برای شما بازگو کنم تا به نقطه نظر من پی ببرید.
به وفور افرادی را دیده ام که تصور می کنند اجرای ظاهری احکام اسلامی، کفایت بهشت می کند. یعنی نماز و روزه و خمس و زکات و حج جایگزین اخلاق نیکو در تعامل با همسر و فرزندان می شود و شرکت در مراسم مذهبی جایگزین خوش خلقی با والدین و خویشان می شود. کودکانی را دیده ام که از شدت گرسنگی اشک می ریزند در حالیکه مادرشان دعای کمیل می خواند!
کوته نظرانی که خشم درونی شان را بر سر خواهر و برادر کوچک تر تخلیه می کنند در حالیکه تسبیح به دست مدام ذکر می گویند. پدرانی که بعد از مراجعت به منزل با تلفن همراه خود زندگی می کنند و به جای همسر و فرزندان در میان خانه ساعت ها سرگرم کلش آف کلنز هستند و به دشمن شان اتک می دهند. ای وای بر ما که از این دست مثال ها بسیار یافتنی است.
ما مسیر دین داری مان را به سمت صحیح نمی بریم. بلکه هر آنچه خواهش نفس و دل مان بود اصل قرار می گیرد. اطاعت و فرمانبرداری از حق متعال تنها به احکام شرع محدود نمی شود. ما موظف به اطاعت از دین خدا هستیم که احکام و اخلاق دو عنصر جدا نشدنی آن هستند. پیروی از احکام لازم و ضروری است و شکی در آن نیست. نکته در این است که جای یکدیگر را نخواهند گرفت و چه بسا خوش خلقی و حسن رفتار مقدم بر دین داری و ظاهر سازی دروغین و تصنعی باشد.
«فرمانده» چه می گوید؟
سید الاولین و الآخرین و سید الانبیا و المرسلین، نبی خاتم، حضرت محمد مصطفی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، که در آستانه سالروز مبعث ایشان هستیم، یگانه پرچمدار دین مبین اسلام روی زمین هستند که از نور وجودشان مخلوقات زنده و به یمن ایشان و فرزندان شان هدایت به سایر خلق منتقل شده است.
ایشان که آینه تمام نمای مفاهیم حق هستند می فرمایند:
إنّما بعثت لأتمّم مکارم الأخلاق
من تنها برانگیخته شده ام تا اخلاق بزرگوارانه را به کمال رسانم.(۱)
شاید ظرف وجودی من کمتر از آن باشد که عظمت این کلام را به آن چیزی که هست درک کنم، اما تنها می توانم بگویم رسول خدا در یک کلام چنان جایگاهی برای مکارم اخلاقی قائل شده اند که علت از بعثت خود را همان ذکر می کنند. این کلام ناقض دیگر وظایف دینی ما نیست بلکه مهر تاییدی است به اهمیت پایبندی به اصول اخلاقی و تعیین وظیفه ایست برای پیروان دین آن بزرگ مرد که بدانند، ایمان کامل نیازمند انتساب به اخلاق حسنه است همان طور که ایشان فرمودند:
أَحْسَنُ النَّاسِ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً- وَ أَلْطَفُهُمْ بِأَهْلِهِ وَ أَنَا أَلْطَفُکُمْ بِأَهْلِی(۲)
نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خلق ترین و با لطفترین آنها نسبت به اهل خویش است. و همانا من نرم خوترین فرد نسبت به اهل خودم هستم
این سخن بر هدف از نگارش این مقاله صحه می گذارد. همه ما می بایست در مسیر آموختن اصول اخلاقی و جهاد با نفس به جهت پایبندی به آن ها تلاش کنیم همچنان که در مسیر یادگیری احکام دین مان تلاشگر هستیم و بدانیم که ایمانی که مورد نظر خدای متعال است جز به همراهی اخلاق راستین محمدی محقق نخواهد شد.
پی نوشت:
۱)نهج الفصاحه ص ۳۴۵ ، ح ۹۴۴ – بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۶۸، ص ۳۸۲
۲) عیون اخبار الرضا ج ۲ ، ص ۳۸ ، ح ۱۰
منبع: تبیان
نظرات بسته شدهاست، اما بازتاب و پینگ باز است.