فریب دیگران با ۱۰ ترفند روانشناسی!
سال ها طول می کشد تا ما با اهمیت تجربه و دانش برخورد به مردم پی ببریم و مهارت های لازم را با آزمون و خطا به دست بیاوریم. ما به تدریج هنر مذاکره ،مباحثه، تعامل و حتی رندی و به قولی با پنبه سر بریدن را را با حضور مداوم در جامعه فرامی گیریم.
به گزارش نبض ما به نقل از وب سایت یک پزشک، در عنوان این مطلب از واژه فریب استفاده شده است، اما شاید بهتر باشد به قضیه با بار منفی نگاه نکنیم و این طور بنگریم که چون مجبور به حضور در جامعه هستیم، ناگزیر هستیم که برای بقا یا افزایش تأثیر خود، آراسته به مهارت های اجتماعی و مذاکره شویم.
برای نمونه به 10 ترفند مبتنی بر دانش روانشناسی در یک مذاکره اشاره می کنیم که می تواند زندگی شما را دگرگون کند و شما به کمک آنها خواهید توانست، بدون تقابل مستقیم، وارد کردن فشار و یا دادن امتیاز، دیگران را وادار کنید که به خواسته های شما تن در بدهند!
استفاده از طعمه برای جلب مشتری
فرض کنید که دو نسخه از یک محصول یا خدمات را دارید که یکی از آنها خیلی گران تر از دیگری است. مشکل شما این است که در فروش نسخه گران تر، موفق نیستید.
برای اینکه مردم را مشتاق کنید که محصول گران تر را بخرند باید یک محصول سوم هم درست کنید، روی این محصول یا خدمات سوم، همان قیمت محصول گران را باید بگذارید، اما این محصول باید عملکرد یا کیفیت به وضوح پایین تری از محصول گران اولیه داشته باشید. این طوری مردم قیمت ها را با هم مقایسه می کنند و به نظرشان خرید محصول گران، خیلی ارزشمند خواهد آمد.
تغییر فضای گفتگو و مذاکره
می خواهید مداکره حساسی کنید و طرف مقابل شما سرسختی می کند و از قیمت یا شرایطی که داده، اصلا کوتاه نمی آید؟ بی جهت در یک سالن کنفرانس یا دفتر کار او، با وی قرار مجدد نگذارید! او را به یک رستوران یا کافی شاپ دعوت کنید!
آخر مردم وقتی فضای پیرامونی شان، به جای مبلمان و وسایل اداری، وسایل عادی و پذیرایی باشد، از خودخواهی می کاهند و بیشتر منعطف می شوند.
سود دو سویه
کمک کنید تا طرف تجاری یا کاری تان به چیزی که نیاز دارد به نحوی برسد یا دست کم کارش تسهیل بشود، این طوری او در این معذوریت قرار می گیرد که لطف شما را جبران کند.
تقلید از زبان بدن دیگران در مداکره برای علاقه مند کردن آنها به خود
می خواهید شخص خاصی به شما بیشتر توجه کند، مثلا رئیس مافوق شما؟ کافی است که در مذاکره با او از زبان بدن او تقلید کنید یا با تن و شیوه سخن گفتن او حرف بزنید. معمولا کمتر کسی متوجه این تقلیدکاری شما می شود، حتی خود مقام مافوق شما. اما این کار شما به صورت نامحسوس، باعث می شود که به دل آن شخص راه پیدا کنید!
سریع تر صحبت کنید تا مخالف شما، تبدیل به موافق تان شود!
کسی سرسختانه با شما مخالفت می کند و با دلیل و بینیه، استدلال های شما را سست و بی اثر می کند؟ کافی است که موقع مذاکره و مابحثه با او، ریتم سخن گفتن خود را سریع تر کنید، این طوری فرصت لازم برای پردازش سخنان خود را از او می گیرید و او دیگر نمی تواند به خوبی گذشته، شما را در موضوع ضعف باقی بگذارد
مردم را گیج کنید تا خواهش تان را بپذیرند
به جای اینکه بگویید این ۸ کارت، ۳ دلار می ارزند به مردم بگویید که قیمت آنها ۳۰۰ پنی است! در ظاهر هیچ فرقی نمی کند، اما این طوری مردم مجبورند که کمی فکر کنند و یک محاسبه ذهنی انجام بدهند تا ببینند، قیمت هر کارت، چند دلار است. خیلی وقت ها هم تسلیم قیمت پیشنهادی شما می شوند.
وقتی کسی خسته و تهی از انرژی شده، از او خواهشی کنید!
به جای اینکه اول صبح، وقتی که مردم انرژی زیاد دارند، از آنها خواسته ای بخواهید، آخر وقت کاری، وقتی آنها تهی از انرژی می شوند، به نزدشان بروید و از آنها بخواهید که لطفی در حق شما بکنند.
به جای افعال از اسامی استفاده کنید
استفاده از اسامی، هویت شخصی شما را به عنوان عضوی از یک گروه، تقویت می کند. بنابراین به جای اینکه در مذاکره بگویید: رأی دادن چقدر برای شما اهمیت دارد؟ بپرسید که: چقدر برای شما مهم است که یک رأی دهنده باشید.
سیاست قدیمی ترساندن
شرایط خطیر و متزلزل کاری یا اجتماعی را به کسی متذکر شوید و درست پس از آکه کسی به هراس افتاد، از او درخواستی کنید.
بر چیزی که رقیب شما به دست آورده، تمرکز کنید
در مذاکره و مباحثه، بیشتر روی چیزهایی که طرفتان به دست خواهد آورد، تمرکز کنید و نه چیزی که از دست می دهد.
مثلا:اگر موافقت کنی، صاحب خودرویی خواهی شد که هزار دلار ارزش دارد.
و این طوری حرف نزنید: من هزار دلار بابت فروش این خودرو، می خواهم!