عاشقی به سبک حضرت خدیجه(س)
به مناسبت وفات حضرت خديجه كبرى سلام الله عليها
نمی دانم این همدلی شدید و این همراهی بین زوج های جوان ایرانی از چه زمانی انقدر شدت گرفت که جزء جزء داشته ها و نداشته هایشان را با ذکر محل و مقدار از یکدیگر جدا کردند و آن را روشنفکری و حقوق زن و مرد دانستند.
نبض ما– بینید آقای محترم، من درآمدم مال خودم هست. پس اندازی هم که دارم مال خودم هست. هزینه های زندگی به عهده مَرده! من اگر صلاح بدونم از دارایی های خودم خرج می کنم. ولی همون طور که می دونید وظیفه ای ندارم که این کارو بکنم. اگر با این شرایط مشکلی دارید همین جلسه اول خواستگاری بفرمایید!
این مرزکشی های مالی و دنیایی از جایی شروع شد که هر کدام به طور دقیق لیست وظایف خود را مرور کردند و از این که خدایی نکرده بخشی از وظایف طرف مقابل را به دوش بکشند، عارشان آمد. نه اینکه شناخت وظایف شوهر و همسری در زندگی مشترک مهم نباشد، نه! ولی تاکید بیش از حد و توقعات خشک و بی منطق، مفهوم همدلی و ایثار متقابل را به شدت و سرعت از بین می برد.
شاید بدبختی ما زمانی آغاز شد که هجوم بی وقفه فرهنگی، باعث شد به جای الگوهای مناسبی که از پیش داشتیم، نمونه های تقلبی را نصب العین خودمان قرار دهیم.
و الا چیزی که ما در تاریخ از بزرگان خود شنیده ایم، تنها ایثار و وقف و همراهی بوده است. که اگر غیر از این بود میراث اخلاقی که هم اکنون در اختیار ماست، در کتم عدم، منهدم می شد.
من قصد دارم تا نقطه تمرکز این نوشته را به سوی بزرگ بانویی ببرم که نویسندگان کم از او نوشتند و مناقب و کراماتش به حق بیان نشد. شمعی که ایثار غلام کویش و همدلی را کنیز خانه اش بود. به راستی که خدا برای آخرین پیامبرش بهترین همسر را برگزید، بزرگ بانویی که در آغاز اشتراک نورانیش با پیامبر، هر آنچه داشت و نداشت یکجا در اختیار اول نور عالم گذاشت.
چه بسا که بار دارایی اش را اشتران و مرکبان بسیار نمی توانستند به یکباره حمل کنند، ولی همت بلندش پا از حصارهای دنیوی بالاتر گذاشته بود و با عزم جزم خود، چنان از خیر و شر آن ها گذشت که در تاریخ اسلام بی سابقه شد.
مال و اموال بخشیدن و گذشتن در یک طرف، صبر و همراهی در مسیر سخت رسالت پیامبر در طرف دیگر بود. آنچه از ناملایمات عرب جاهلی بر پیامبر وارد می شد را می دانست و بهترین مرهم بر زخم های هر روزه رسول خدا بود.
و این ها نه از سر شعار و ریا و نه با مقصود سمعه و تعریف دیگران، بلکه جوشیده از علاقه شدید قلبی و حب و مودتش نسبت به پیامبر خاتم بود.
به راستی چه در دل حضرت خدیجه می گذشت که حاضر بود پا به پای پیامبر، دوران شعب ابی طالب را تحمل کرده و وظایف همسری و مادری را کامل و تمام به جا آورد.
اگر امروز زمان، زنانی پیدا شوند که از اوج مکنت مالی به حضیض گرفتاری و فقر برسند، چه کنش و واکنشی خواهند داشت؟ آیا مثل قبل می مانند؟ آیا در نظر آن ها همسر شان همان است که قبلا بوده است؟
اگر چنین شود باید گفت معجزه رخ داده چرا که چیزی که ما شاهد آن هستیم غیر از این است. به واقع معجزه را ام المومنین، خدیجه کبری سلام الله علیها لباس حقیقت پوشاند؛ به راستی که سال وفات او عام الحزن حقیقی است. چنین زنی که لیاقت ازدواج با اول مقام انسانیت در عالم خلق و مادر شدن برای سرور زنان عالمین را داشته باشد، گوهری است که فقدانش غصه بر جان اولیای خدا می اندازد.
باشد که به برکت حرمت و جایگاه او نزد پروردگار، همه زنان و مردان کشورمان، او را سرلوحه ایثار و صبر و همت بلند قرار دهند. و دختر کریمه اش به جهت احترام ما نسبت به ایشان، دعاگوی مسیر زندگیمان باشد.
منبع: تبیان