چگونه به بیماران سرطانی روحیه دهیم؟
امروز روز جهانی سرطان است، بیماران سرطانی با اطلاع از بیماری که دارند امید به زندگی و بهبودشان را از دست می دهند آنان از لحاظ روحی آسیب پذیر ترین افراد هستند باید به امیدوارکردن و تقویت روحیه آنان کمک کرد.
آمار نشان میدهد، قسمت اعظم مسئولیت حمایت و مراقبت از بیماران سرطانی ، به عهده خانواده است. ابتلا به سرطان در عضوی از یک خانواده، زندگی کل اعضای آن خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. معمولاً در خانواده یک نفر بیش از بقیه مسؤولیت انجام کارهای بیماران سرطانی را به عهده دارد که به او مراقب میگویند.
مراقبان نقشهای متعددی دارند. مثلاً در خانه مسؤول ارائه برخی خدمات پزشکی به بیمارشان هستند و یا مسؤول هماهنگی ویزیتهای پزشکی و انتقال او به مطب، درمانگاه یا بیمارستانند. حتی گاهی مسؤول مدیریت امور مالی و قانونی فرد بیمار مثل پرداخت هزینهها، پیگیری بیمه و ازکارافتادگی و …. هستند. پس معمولاً یک مراقب علاوه بر این که مسؤولیتهای قبلی در قبال شغل، زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعیش را به دوش دارد، اجرای وظایف متعدد دیگری را باید متحمل شود.
آگاهی، یکی از اصول بهبودی
نحوه ی مواجهه با این بیماری از سوی فرد، خانواده و جامعه نیز عامل مهم دیگری از نگاه پزشکان مشاور است که در درمان یا کنترل این بیماری موثر واقع می شود اما به رغم پیشرفت های علمی کشور در تشخیص و درمان سرطان، بخش مربوط به نگرش و نحوه ی مواجهه با این بیماری در جامعه از توجه برکنار مانده است. همچنین به گفته ی پزشکان و محققان، تشخیص سرطان در مراحل اولیه نیز از دیگر دلایل درمان پذیری انواع سرطان است.
سرطان چیست؟
«سرطان» برای بسیاری از مردم واژه یی ترسناک است؛ درست مثل حس ترس از تاریکی، وقتی وارد محل ناشناخته یی می شوی. اما همین که با آن محل آشنا باشی، واهمه ی حضور در آن به هنگام تاریکی از بین می رود. سرطان هم اینگونه است. در مواجهه ی اول، با شنیدن نام این بیماری، ترسی وجود انسان را فرامی گیرد؛ ترس از مرگ و نابودی. اما همین که بدانی پیشرفت های علم پزشکی در این زمینه تا چه حد به کنترل و درمان این بیماری کمک کرده است یا تشخیص بیماری در مراحل اولیه، بسیار زیاد به بهبود این بیماری کمک خواهد کرد یا نقش امیدواری در بهبود سرطان و طول عمر بیماران سرطانی چقدر است، نگرانی ها در خصوص درمان ناپذیر بودن سرطان کاهش خواهد یافت.
چگونه مراقب خوبی باشیم؟
توجه به چند نکته زیر برای مراقبت از بیماران سرطانی مفید است:
اطلاعات جمع کنید
تا آنجا که میتوانید از منابع قابل اطمینان در مورد سرطان و درمان آن اطلاعات به دست آورید. داشتن اطلاعات کافی باعث ایجاد احساس کنترل در شما میشود و کمک کردن به بیماران سرطانی را برای شما راحتتر میکند.
احساساتتان را بیان کنید
با بیماران سرطانی راجع به نگرانیها و احساساتتان صحبت کنید. درست است که بیان نگرانی از بیماری و سرانجام آن سخت است ولی صحبت نکردن از آن جو سنگینی را بین اعضای خانواده به وجود میآورد و افراد را از هم دور میکند. از طرفی پس از بیان احساسات و نگرانیها معمولاً افراد خانواده متوجه میشوند که دچار احساسات مشابهی هستند و این احساسات باعث نزدیکی بیشتر آنها میشود.
متأسفانه مراقبان گاهی حتی نوع بیماری را از بیماران سرطانی پنهان میکنند که نه تنها بیمار را از حق طبیعی خود که دانستن واقعیت وضعیتش است محروم میکند، بلکه با این کار فشار مضاعفی بر خود فرد مراقب وارد میشود که بر ارتباطش با بیمار و روند مراقبت نیز تأثیر منفی دارد.
بدون قضاوت به صحبتهای بیماران سرطانی گوش کنید
اجازه دهید بیماران سرطانی راجع به نگرانیهایشان از نتیجه درمان و حتی مسائلی مثل مرگ و ترس از آن با شما صحبت کنند. لازم نیست دراین مواقع حرف خاصی بزنید؛ همین که شنونده خوبی باشید کمک بزرگی کردهاید .راجع به خاطرات شاد گذشته و دستاوردهای مشترک زندگی صحبت کنید.
این ۴ اصل را فراموش نکنید:
(۱) عزیزتان را ببخشید، (۲) از او طلب بخشش کنید، (۳) از او تشکر کنید، و (۴) به او بگویید دوستش دارید.
از کمک دیگران بهره بگیرید
برخی از مراقبان تمام وظایف مراقبت را خود به عهده میگیرند و به علل مختلف کمک دوستان، آشنایان و بستگان را رد میکنند. فرد مراقب باید بداند که این کار نه تنها به ضرر او بلکه به ضرر بیمار تمام خواهد شد و اگر میخواهد مراقبت خوبی ارائه دهد باید تا آنجا که میتواند برخی وظایف را به دیگران محول کند.
از خودتان خوب مراقبت کنید
تا آنجا که ممکن است برای خودتان وقت استراحت و تفریح بگذارید. سعی کنید به میزان کافی غذا بخورید و بخوابید و زمانهایی هر چند اندک را به سرگرمیهایی که قبلاً به آن می پرداختید اختصاص دهید. در انتها باید بدانیم مراقبت از بیماران مزمن میتواند منجر به فرسودگی شود. در این راه بهرهمند شدن از خدمات مشاورهای روانپزشکی و روانشناسی سودمند است.
با بیماران سرطانی به سفر بروید
سفرهای تفریحی و زیارتی می تواند کمک خوبی برای آرام کردن بیماران سرطانی باشد.
محیط را برای بیمار آرام کنید
دنبال مقصر نباشید تا بدانید چه کسی زمینه بیماری را ایجاد کرده مثلا فرد سیگاری، فردی که ریشه ارثی سرطان داشته، بحث پیرامون مشکلات مالی و… چراکه پژوهش ها نشان داده است که خانه های ناآرام احتمال اثر بخشی درمان سرطان را کم می کند. خانه آرام می تواند علاوه بر کمک به روحیه بیمار، جسم او را هم آرام کند.
سخنان بیمار را با گوش شنوا بشنوید
نیازی نیست همیشه برای گلایه های فرد بیمار جوابی داشته باشید، گاهی لازم است فقط صبور باشید و با گوش شنوا، سخنان او را بشنوید تا آرام شود. داشتن روحیه در بیماری های وخیم به سلامت جسم کمک می کند.
بیکاری را برای بیمار ممنوع کنید
بیکاری حتی در روزهای عادی هم می تواند به روحیه افراد صدمه بزند. این توصیه برای بیماران سرطانی خیلی مهم تر است. تا جایی که توان جسمانی به بیمار اجازه می دهد. به او کمک کنید تا زندگی عادی قبل اعم از سرکار رفتن، کار خانه و… را انجام دهد. انجام کارهای هنری هم در این دوران به حفظ روحیه و تخلیه هیجانات منفی کمک می کند.
ورزش در بازگردان روحیه به بیماران سرطانی کمک می کند
ورزش علاوه بر کمک به تقویت جسم، انرژی روحی بیمار و امید به زندگی او را بالا می برد. از ورزش غافل نشوید اما اینکه چه ورزشی برای بیمار شما خوب است را از پزشک او جویا شوید.
مثبت نگری در درمان بیماری
برای کمک به رسیدن بیماران سرطانی به مرحله پذیرش بیماری، شرکت در جلسات گروهی افراد مبتلا به سرطان، سرزدن به سایت انجمن ها، تقویت اعتقادات و امید بیمار و… مهم است. در کنار این استفاده کلامی، پوستر و… که حاوی جملات کوتاه امید دهنده باشد برای فرد مهم است. کمک کنید تا بیمار دوره درمان خود را مرحله مبارزه با بیماری بداند که گذر با صبر و توکل از آن، نتیجه موفقیت در امتحان خدا را خواهد داشت.
محدودیتهای زندگی اجتماعی که به خاطر وظیفه مراقبت، بر فرد مراقب تحمیل میشود مشکل غیر قابل انکار دیگری است. فرد مراقب نمیتواند مانند قبل در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی شرکت کند و گاهی کاملاً از نظر اجتماعی منزوی میشود. گاهی به خاطر این محدودیتها و فشارها فرد مراقب نسبت به بیمار احساس خشم میکند و بعد از آن به خاطر این احساس، خود را سرزنش کرده و دچار احساس گناه آزار دهندهای میشود. به خاطر همین مسائل است که اضطراب، افسردگی، سردرد، خستگی، اشکال در تمرکز و مشکلات خواب در میان مراقبان شایع است و گاهی مراقبان را «بیماران پنهان» مینامند.
تأثیر بر کیفیت زندگی مراقب به طور مستقیم کیفیت زندگی بیمار را دستخوش تغییر میکند و مراقبان نقش بسیار مهمی بر وضعیت روانی و جسمی بیماران دارند. پس اگر کسی میخواهد مراقب خوبی باشد باید ابتدا مراقبت از خود را فرا گیرد.
اینجانب محمدرضا براز متولد ۱۳۶۴ساکن تهران در سال ۱۳۹۰ دچار بیماری سرطان خون از نوع لوسمی حاد دچار شدم ….بنده بعد از نزدیک به سه سال درمان با عنایت بخدا وروحیه خوبی که خودم داشتم این دوره ها رو پشت سر گذاشتم و فقط به این فکر می کردم با
این بیماری بجنگم و یک لحظه کوتاه نیام .. دورهای شیمی درمانی هرچند سخت بود ولی به فکر این بودم من خوب خواهم شد، و به خدای
خودم ایمان داشتم ،اما بعضی وقت ها فکر های منو رااز این ذهنیت خوب کم رنگ نگه میداشت..تصوراتی
که هروز به سراغ من میومد، این بود چرا کسانی که قبل از من بیمار شدند وجود ندارند..که
همین تصور من باعث میشد که حتما مرگ پشت این بیماری هست …هرچند اسم سرطان سخت هست
اما من به اسم مرگ نگاه نمی کردم..دوست داشتم از بیماری کسانی قبل از من دچار این بیماری شدند جویا بشم بدونم چه اتفاقی برایم قرار پیش بیاد…اما
متاسفانه کسی پیدا نمی کردم ..از دور میشنیدم
کسانی خوب شدند ولی چرا اعلام نمیکنند که
ما بیماران سرطانی بدانیم چی در انتظار
ما هست … و همین باعث میشد که من خوب خواهم شد واین کار را برای دیگران خواهم کرد…اکنون
بنده به این هدف رسیده ام و بیش از ۴۵۰بیمار
سرطانی چه حضوری چه مجازی در سراسر کشور گفتار درمانی میکنم و با بیماران سرطانی خون
از نظر تاثیرات درمان و دوره ها چه از نظر روحیه و عوارض داروها مشاوره میدم ..و میگم
منم مثل شما هستم و شما هم مثل من و پس امید به خدا با این بیماری خواهیم جنگید..انگیزشون
نسبت به درمان بالا خواهم برد تا در برابر این بیماری با روحیه بالا درمانشون پشت
سر بگذرونند ،چون یک بیمار سرطانی بیش از هرکس حرف یک هم نوع خودش بیشتر براش تاثیر
گذار هست..سوالی که برای تمام بیماران سرطانی پیش میاد در ابتدای بیماری آیا ما دوباره
می توانیم کارهای روز مره خودمون انجام بدیم آیا ما محدود نمیشیم …من برای اینکه همیشه بیماران به
این سوال خاتمه بدهند.. اعلام می کنم ما بیماران سرطانی هیچ وقت محدود نمیشیم و مثل یک فرد سالم
چه بسا بیشتر کارهای روزمره خودمونو انجام میدیم…برای اثبات این کار اینجانب تصمیم
گرفتم با یک گروه کوهنوردی دست به صعود قله های سخت بزنم که از قبل هیچ زمینه ای از
کوهنوردی نداشتم…چرا کوهنوردی را انتخاب کردم..چون این رشته فعالیت مستقیم با گردش خون داره یه بیمار سرطانی خون در هر شرایط میتونه کارهای
بیش عهده خودش انجام بده …و همین انگیزه باعث شد اینجانب در خرداد ماه
1396 در در کمتر از هفت ماه ماه بیست و سه صعود به قله های بیش از ۴۰۰۰ داشته که قبلا هیچ زمینه قبلی از کوهنوردی نداشتم ..قله های داراباد،کلکچال
زرین کوه ..خلنو..سی چال ..مهرچال قله سبلان ، شاه نشین تا بازارک..پالون گردن…علم کوه… کلون بستک و بلندترین قله
ایران دماوند به ارتفاع ۵۶۷۰ متر….امروز هر چند دوستان بیمار سرطانی این عکس ها و
این اقدام منو میبینند و در روحیشون تاثیر گذار هست ، و به خاطره همین با تمام توان
این راه را ادامه خواهم داد .
و از خدا بزرگ ممنونم چنین روحیه به من
داد ..و امروز تلاشم میکنم این حرکت رسانه ای بشه تا اونای که فکر میکنند سرطان خط
آخر هست بگوییم دراشتباه هستند..
خدا بخواهد سرطان که هیچ دماوند هم جلویت
زانو میزند
نکته های مهم بیماری
هرچند اسم سرطان سخت هست…ولی خودم را آماده برای جنگیدن با این بیماری کردم.. خواستم هم خودش را و هم اسمش را شکست دهم ..که این امر نیاز به فرمولی برای این کار داشت… فرمولی را یافتم برای شکست این بیماری … ایمان داشتن به کسی که من را به عنوان بنده خاص بودن انتخاب کرده… پس در من دیده که میتوانم از عهده شکست این بیماری برآیم… به هرحال انکار ناپذیراست که حتی نام این بیماری هم بسیاری را ناراحت میکند چه برسد به آن مبتلا شوی…نگاه مثبت به زندگی ..به این معنی نه که انسانی مثبت باشم و سعی کنم از اتفاقات و وقایع غیر قانونی را نادیده بگیرم..مثبت بودم چون فهمیدم افکار چنان قدرتی دارند که میتوانند سازنده یا ویانگر باشند….حالا به این باور رسیدم…باورش سخت هست که تا همین چند سال پیش محمدرضا براز یک جوان معمولی درگیر زندگی روزمره اش بود ولی حالا هم سرطان را شکست دادم و هم به بالاترین مقاطع تحصیلی رسیدم..و بلندترین قله های کشور را فتح کردم و امروز من سفیر امید خیلی ها هستم …که خودم متعقد هستم سرطان نه تنها ضعیفم نکرد بلکه زندگی کردن را به من یاد داد و یه نقطه عطف بزرگ باعث شد اوج بگیرم..و الان به جای رسیدم که قهرمان خیلی هستم..و این هم چیزی نیست جز ایمان واراده قوی ونگاه مثبت به زندگی ما بیماران خاص..
با نوشتن نام محمدرضا براز در گوگل
شماره تماس ۰۹۱۲۲۱۰۹۷۷۴
سلام .دو هفته ای هست که خواهرم مبتلا به سرطان پیشرفته و بدخیم کبدی شده است.خیلی سخته. از خداوند برای همه ی بیماران شفای عاجل آرزومندم.
سلام بنده همسرم دوساله که یه تومور تو پاش داره واین غده ریشه ای هستش الان نزدیک ده روزه بیمارستان بستریه وحال مساعدی نداره خیلی بیحال وکم حوصله شده همش دوس داره بخوابه من چیکارمیتونم بکنم تاروحیشو بدست بیاره؟
سلام
حتما به مشاور مراجعه کنید
همسرم بیست ساله هست و تازه چند وقت هست خبردار شده به این بیماری مبتلاست
باهامون حرف نمیزنه اصلا
محل هم نمیزاره
چجوری ترغیبش کنیم حرف بزنه؟